یک مرد تنها میرود |
||
امشب از دنیای تو یک مرد تنها میرود
ترک شهرت می کند آنسوی دنیا میرود چون غریبی مانده تنها و بی کس و بی اقربا زندگی را می کند حاشا ی حاشا میرود او حیاتش پر ز محنت بود و دردش بی دوا کرده گل های خزانی را تماشا میرود او که عمری با خودش تنهای تنها مانده بود در رخ آیینه هم نابود و پیدا میرود میرود تا دورها فارق زهر نام و نشان گر چه عاشق بوده است از عشق رسوا میرود میشود گم در میان هجمه های زندگی همچو قویی تا بمیرد سوی دریا میرود
|
||
|
||
|
||
|
||
ای زمانه من از این گردش تو سیر شدم بس که آزرده شدم خسته و دلگیر شدم ای مرگ چرا در آغوش نمی گیری مرا ؟ به خیالت جوانم ؟ به خدا پیر شدم
|
||
|
||
|
||
|
||
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
|
||
|
||
کیلومتر ها حرف دارم ...
اما ... در سکوت رکورد همه را شکسته ام ...!
|
||
|
||
|
||
سلامتی پسری که با چشم های خیس وارد ساندویچی بغل « تالار عروسی » شد و گفت : ... امشب عروسی " عشقمه " یه بندری بزار !!
|
||
|
||
اشک زن دل رو میسوزونه اما اشک مرد کوه رو آب میکنه قبول دارین؟
|
||
|
||
در انتظار تو ، کاسه ی صبر که هیچ ، صبر کاسه هم لبریز شد
|
||
|
||
خواهشـــی بـر لـب من هست ولـی تکـراری مـی شود دســت از اعـــدام دلـــم بــرداری ؟ دل من مـــال تو شد پـس دل خود را مَشِـکن بگذر از کشـتـن و ســرسختـی وخـود آزاری ثبــت کن محــض سند مصـــرع بعــدی مـــرا " تــو در اعمـاق دلـــم مثـــل خدا جــا داری " لهجه ی جاهلی وصف تو را هم عشق است واقعــاً دســـت مـــریـــزاد عجــب ســـالاری ! حکــم سختیـست ، بیا بگـــذر و آقـــایـی کن تو که در قصـــر دلـم حـاکم وســـردمـــــداری شهـــرونـدانه تقــاضــــای خــودم را گفــــتم بررسی کـن بـه کـَـرَم چـون که تو فرمانداری
|
||
|
||
|
||
گاهی جلوی آیینه می ایستم ... خودم را در آن می بینم... دست روی شانه هایش می گذارم... و می گویم:چـــــــه تحملی دارد دلت..
|
||
[ |
|
||
بدون اینکه “مار” ی در کار باشد مزه ی “زهرمار” را میچشم وقتی نیستی
|
||
|
||
من ماندمو حلقه ی طنابی
در مشت/بعد از تو به زندگی کردم پشت/ بگذار فردا برسد میشنوی/ دیروز غروب عاشقی خود را کشت.
|
||
|
||
تو چه میفهمی از روزگارم ...؟ از دلتنگی ام ؟ گاهی به خدا التماس می کنم خوابت را ببینم ... میفهمی؟ فقط خوابت را ...!!!
|
||
|
||
زمین...
خمیازه ای بکش به زیر پای من!!!... فقط همین....
|
||
|
||
از لحظه های بی هوا خسته ام ، خسته ام من آدمم از آدما خسته ام ، خسته ام
|
||
|
||
برای گریه انداختن من نیازی به داد و فریاد نیست بغض ِ لعنتی من این روزها با
عـــــزیزم و جـــــانم هم می شکند
|
||
|
||
دکتر زیر نسخه ام بنویس» ممنوعالملاقات « بگذار تنهایی ام دلیل پزشکی داشته باشد... .
|
||
|
||
دکتر هم دیوانه شد ! وقتی چند لحظه ای از' سکوتم 'را برایش معنا کردم
|
||
|
||
دو رکعت گـــریهبرایِ خـــاطـره هـــایم . . یک قنـــوت ســکوتــبرایِ یـــادت . . دو سجـــده بی قـــراریبرایِ عشــقِ بربــــاد رفتــه . . یک تشـهدبرایِ مــــرگِ دلـم. .!!
|
||
|
||
شبها خوابم نميبرد از درد ضربات شلاق خاطراتت روي قلبم... بي انصاف محكم زدي جايش هنوز مانده است؟!
|
||
|
|
||
آرام تر تکانش دهید ... مرگ مغزی شده ... باید زودتر دفن شود ... چیزی برای اهدا هم ندارد ... احساسم است ... تا همین دیروز زنده بود ... خودم دیدم ... کسی لهش کرد و رفت ...!!!
|
||
|
||
"" ﻣﻨــــــﯽ "" ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭﺵ"" ﺗـــــﻮ "" ﻧـــﺒﺎﺷــــــﯽ"" ﺗــــﻮﻣـــــﻨﯽ "" ﻧﻤﯽ ﺍﺭﺯﺩ!!!
|
||
|
||
خیلی حــــــــرف هست... که تــــــــو هرروز در گــــــــلویت... بغــــــــض کشنده ای احســــــــاس کنی... بــــــــرای کسی که... بدانی...حتی یک بار در عمــــــــرش... به خــــــــاطر تــــــــو... بغض هــــــــم نکــــــــرده است...!!
|
||
|
||
چندیست مرده اماما کسی باور نمی کنداین مردم تا به عزایم ننشینندمرگم را باور نمی کنند
|
||
|
|
||
انگار داروخانه ها هم می دانند زخم خوردیم که همیشه باقی پولمون را چسب زخم می دهند |
نظرات شما عزیزان:
وب زیبایی داری
به ما هم سر بزنی ممنونت میشیم